حضور تا ظهور از سال 260 امام حاضر است غیبت به معنای عدم رؤیت است نه عدم حضور آخرین مطالب
نويسندگان
مال حرام، یکی از عوامل سقوط انسان خوردنیها و نوشیدنیهای حرام، اقسامی دارد که مواد مخدّر و روانگردان یا مشروبات الکلی و مست کننده، از جمله آن میباشد که آدمی را نابود میکند. امّا آنچه اکنون مورد بحث ما است، غذای حرام است که منجر به سقوط انسان میشود. تعالیم قرآن و عترت (علیه السلام)، سفارش فراوانی برای اجتناب از غذای حرام دارند. حتی قبل از انعقاد نطفه، دستوراتی جهت رعایت حلال بودن غذای پدر و مادر، وارد شده است، زیرا غذای حرام برای نطفه بسیار خطرناک است. در تعالیم دینی تأثیرات سوء غذای حرام بر روح آدمی بیان شده و از این جهت در دین مبین اسلام، در خصوص حلیت غذای مادر در دوران بارداری و شیر دهی و نیز غذایی که کودک در طفولیت میخورد و همچنین غذای انسان تا پایان عمر، تأکیدات فراوانی وجود دارد. افراد جامعهای که مبتلا به مال حرام است، دچار جهل مرکب میشوند. چنین اجتماعی می رسد به آنجا که از لحاظ فرهنگی مشکلات فراوانی دارد، اما تخیل می کند که از برترین فرهنگها برخوردار است. فرهنگ اسلام در بین افراد آن جامعه، خرافی تلقّی میشود؛ چادر بین آنان ارزش ندارد، بلکه یک خرافت است، پوشش غربی را امتیاز میدانند
برخی از تبعات مال حرام یکی از تبعات غذای حرام، این است که توجه و بیداری را از انسان سلب کرده، او را در غفلت فرو میبرد. وقتی چنین شد، حال عبادت ندارد، از نماز لذت نمی برد و بدتر از آن، از گناه لذت می برد. به مرتبهای از سقوط می رسد که رابطه با خدا برایش مشکل است و نه تنها موفق به خواندن نماز شب نمی شود، بلکه توفیق نماز اوّل وقت نیز از او سلب میشود. از دیگر تبعات مال حرام، پدید آمدن جهل مرکب برای انسان است. به این معنا که کار زشت در نظر او جلوه نیکویی دارد. قرآن کریم، ورشکستهترین افراد در قیامت را کسی میداند که اعمال ناشایست خود را نیک میپندارد. «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا، الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعا»[2] ؛ بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانم؟ [آنان] کسانىاند که کوشششان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مىپندارند که کار خوب انجام مىدهند. افراد جامعهای که مبتلا به مال حرام است، دچار جهل مرکب میشوند. چنین اجتماعی می رسد به آنجا که از لحاظ فرهنگی مشکلات فراوانی دارد، اما تخیل می کند که از برترین فرهنگها برخوردار است. فرهنگ اسلام در بین افراد آن جامعه، خرافی تلقّی میشود؛ چادر بین آنان ارزش ندارد، بلکه یک خرافت است، پوشش غربی را امتیاز میدانند، دین، نماز، مسجد و محراب را مسخره می کنند و رفتارهای زشت و ناپسند و فرهنگ غرب را نیکو میدانند. ظلم، در چنین جامعهای معتبر است و ربا و رشوه، در بین افراد آنان عادی است و امتیاز محسوب میگردد. مال حرام، رابطه انسان با خداوند را به کلّی قطع میکند و او را به شیطان متّصل مینماید. وقتی با شیطان مرتبط شد، به راهی میافتد که منتهای آن سقوط است و تا پایان عمر سراشیبی سقوط را طی میکند تا بمیرد. متأسفانه در آخرت نیز سقوط او ادامه دارد. خدا نکند کسی به این مقام پست تنزّل یابد که سقوطش، حتّی در جهنّم نیز ادامه دار باشد.
مال حرام آدمی را به سراشیبی سقوط می اندازد افزون بر این، کسی که مال حرام کسب کرده، در قیامت باید حقّالنّاس را جبران نماید و این جبران ربطی به سقوط او و عذاب جهنّم ندارد. خداوند متعال به عزّت و جلال خود قسم خورده و فرموده است که: ممکن است از حق خودم بگذرم، امّا از حقالناس نخواهم گذشت؛ بنابراین در قیامت، عبادات و اعمال نیک بدهکار را به بستکار می دهند تا راضی شود؛ و اگر عمل نیکی نداشته باشد یا اعمال او تمام شود، گناهان بستانکار را به پرونده بدهکار منتقل میکنند. مال حرام، انسان را به سقوط میکشاند و شقاوت ابدی را برای او رقم خواهد زد. بنابراین، به دست آوردن غذای حلال، مخصوصاً در زمان حاضر، در حالی که بسیار مشکل است، بسیار لازم است.
برخورد امام صادق (ع) با سود حاصل از گرانفروشی امام صادق(سلام الله علیها) روزی غلام خود را خواستند و فرمودند: من برای خرج و مخارج زندگی به درآمد نیاز دارم. سپس یک کیسه پول، شامل هزار سکه به او دادند و فرمودند: با این پول تجارت کن. آن غلام نقل میکند که با آن پول، جنسی خریدم و همراه با تجّار، به سوی مصر رفتیم. در راه قافلهای را دیدیم که از مصر برمیگشت، از اوضاع جنسی که داشتیم سراغ گرفتیم، گفتند: جنس شما در مصر مورد احتیاج همه است. تجّار قافله نیز برای سود بیشتر، هم قسم شدند که اجناس خود را به دو برابر قیمتِ خرید، بفروشند. می گوید: از سفر برگشتم و با خوشحالی دو کیسه پول در مقابل امام صادق (علیه السلام) گذاشتم و گزارش تجارت خود را دادم. آن حضرت از گرانفروشی من خیلی ناراحت شدند و فرمودند: سبحان اللَّه! هم قسم میشوید که در مقابل هر دینار یک دینار سود از مسلمانان بگیرید؟ مبلغ اولیه خودشان را برداشتند و سود معامله را پس دادند و فرمودند: من احتیاج به چنین سودی ندارم. سپس روایتی خواندند که باید سرمشق زندگی ما باشد: «مُجَادَلَةُ السُّیوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ"[3] ؛ یعنی انسان در خط مقدم جبهه باشد، آسانتر از این است که بتواند مال حلال به دست بیاورد، اما تلاش برای کسب حلال، ضروری است. حتی اگر لازم باشد کسی برای پرهیز از مال حرام، گرسنگی بخورد، معلوم است که باید آن گرسنگی را تحمّل کند و به حرام نیفتد.
تأثیر سوء مال حرام در تربیت فرزندان مال حرام، نه تنها خود انسان را به سقوط میکشاند، بلکه فرزندان او را نیز بدبخت می کند. وضعیت تأسفآور فرهنگی و فساد اخلاقی رایج در جامعه کنونی در اثر مال حرام است که پدر و مادرها به خورد فرزندان میدهند. وضعیت بعضی دختران و پسران جوان خیلی بد است تا جایی که میتوان گفت: عفت عمومی و غیرت عمومی نداریم و فساد اخلاقی، با کمال شهامت در جامعه ما حکمفرماست. عفت از زنها و غیرت از مردها رفته و کار به جایی رسیده که بی عفتی و بی غیرتی تبدیل به ارزش شده است. چرا چنین شده است؟ ما که شیعه هستیم، ما که از نظر عقیده به اسلام و تشیع و از نظر شعار، در حدّ مطلوبی هستیم و به اهلبیت (علیه السلام) عشق میورزیم. پس چرا چنین شده است؟ به خاطر غذای حرام. در اداره های ما، بیکاری، کم کاری و رشوه خواری وجود دارد. معلوم است کسی که رشوه بخورد یا در اداره، کم کاری و بدکاری داشته باشد، درآمد او حرام است و دختر و پسر او در اثر لقمه حرام، دچار بیعفّتی می شوند و بدتر اینکه، بیعفّتی نزد آنان، تبدیل به ارزش می شود؛ با مسجد و معنویات سر و کار ندارند و روحانیت را خرافت می دانند، شبانه روز مشغول تلفن همراه خود هستند که برای برخی جوانان، خانه شیطان شده است. بازار ما، بازار اسلامی نیست؛ ربا، گرانفروشی و کمفروشی به طرز عجیبی رونق دارد و غشّ در معامله در بازار فراوان است. معلوم است چنین تاجر یا کاسبی نمی تواند دختر و پسر مقدّس تحویل جامعه بدهد؛ لذا گاهی اوقات خودش مسجدی است اما پسر و دخترش نه اینکه حال مسجد ندارند، بلکه پدرشان را هم برای رفتن به مسجد مسخره می کنند. وقتی خمس در جامعه یک ضد ارزش باشد، معلوم است غذای افراد آن جامعه حرام است. وقتی این حرام را بچه ها بخورند، نه تنها راجع به دین، کسل و غافل می شوند، بلکه سقوط عجیبی میکنند. اداریها، بازاریان، اهل علم و بالاخره همه و همه باید بدانند که غذای حرام انسان را به سقوطی می کشاند که بعضی اوقات برگشت هم ندارد. یعنی گاهی انسان چنان سقوط میکند که اگر هم بخواهد نمیتواند مسیر رفته را بازگردد
عبرت از تاریخ جوانها! از تاریخ عبرت بگیرید. در زمان متوکّل عباسی، یک عالم مقدّس به نام شریک، با دربار ارتباط پیدا کرد. متوکّل از او تقاضا کرد که قاضیالقضات شود. او با کمال شهامت گفت: دستگاه تو ظلم است و آن ریاست را نپذیرفت. گفت: لااقل معلّم فرزندانم باش. گفت: آن هم اعانت به ظلم است و نمیپذیرم. متوکّل گفت: پس شام میهمان ما باش. شریک که بهانهای برای مخالفت نداشت، شام سلطنتی را خورد و به خانه رفت. وقتی به خانه رفت، افکار انحرافی در اثر خوردن مال حرام، در او رخنه کرد. معنا ندارد که انسان غذای حرام خورده باشد و فکر او الهی باشد یا با خدا و معنویات سر و کار داشته باشد. مال حرام، ابزار بسیار خوبی برای شیطان است و کار او را راحت میکند؛ بنابراین فکر و توجیه شیطانی به سراغ او آمد. گفت: اگر من مقام قضاوت را بپذیرم، میتوانم از این طریق، خدمتی به خلق خدا بکنم. وسوسه شیطان او را فرا گرفت و ریاست قوه قضائیه حکومت متوکّل را در نظر او امری مقدّس جلوه داد. سپس با خود گفت: اگر من بتوانم فرزندان متوکّل را تربیت کنم، ارزشمند است و چرا این امر مقدّس را نپذیرفتم؟ از شب تا صبح افکار شیطانی را مرور میکرد و صبح روز بعد به نزد متوکّل رفت و هر دو سمت را قبول کرد. متوکّل نیز به جبران خدمات او به دربار، یک حقوق حسابی برای او تعیین کرد.
غذای حرام بستر دین فروشی را در جامعه فراهم می کندغذای حرام، حتی به اندازه یک شام، با انسان چنین میکند که دین خود را در معرض فروش قرار میدهد. جالب آنکه خود شریک هم توجه و اقرار به انحراف و دین فروشی خود داشت، ولی تأثیر مال حرام، اجازه بازگشت به او نمیداد. روزی هنگام دریافت حقوق، دید که یکی از سکّهها معیوب است. آن سکه را برای تعویض، به مأمور پرداخت برگرداند. آن مأمور گفت: یک سکّه معیوب در بین آن همه سکّه چه اشکالی دارد؟ مگر ارث پدرت را در ازای این حقوق فراوان دادهای؟ شریک گفت: نه، دینم را به خاطر دریافت این پولها دادهام و لذا از یک سکّه هم نمیگذرم. امیرالمؤمنین (علیه السلام) وقتی مطلّع شدند که استاندار ایشان به میهمانی اشراف رفته و به طرز آنان غذا خورده است، بسیار ناراحت شدند و نامه تندی به او نوشتند و فرمودند: رفتن به منازل تشریفاتی و خوردن غذاهای تشریفاتی سزاوار استاندار من نیست. سپس فرمودند: من که امام مردم هستم، در روز به دو قرص نان جو دو تا پیراهن وصله ای، بسنده کردهام. مگر می شود من بیتالمال مسلمانان را هدر دهم و غذای خوب و لباس خوب داشته باشم؟[4] اداریها، بازاریان، اهل علم و بالاخره همه و همه باید بدانند که غذای حرام انسان را به سقوطی می کشاند که بعضی اوقات برگشت هم ندارد. یعنی گاهی انسان چنان سقوط میکند که اگر هم بخواهد نمیتواند مسیر رفته را بازگردد. سلمان فارسی میگوید: در دوره آخر زمان، مردم، افراد متّقی را دیوانه میخوانند و متّقین نیز سایر مردم را شیطان میدانند. به راستی هم امروزه شیاطین، جامعه را فراگرفتهاند و راجع به غذای حرام، هیچ اهمیتی قائل نیستند و تصوّر میکنند که آدمهای خوبی نیز میباشند. ربا و رشوه، سر تا پای برخی را گرفته و بالاخره غذای حرام هم شکم خودشان و هم شکم خانواده آنان را پر کرده است. در قیامت، همین فرزندان از پدر خود شکایت می کنند که خدایا ما در اثر مال حرام که او به خورد ما داد، منحرف شدیم و از پدر خود بازخواست میکنند، در حالی که آن پدر برای رفاه همین زن و فرزندان و تأمین دنیای آنان به حرام افتاده و جهنّمی شده است.
پینوشت ها: 1. نساء / 145 2. اعراف / 104-103 3. کافی، ج 5، ص 161 4. نهجالبلاغه / نامه 45
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری نظرات شما عزیزان:
افزايش پيج رنک گوگل / افزايش رنک الکسا / بازديد فوق العاده بالا/فقط کافيست کد لينک باکس را در وبلاگتان قرار دهيد و روزي 2 لينک ارسال کنيدhttp://hansohbat.r98.ir
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|